دیوانه ی حسین
آنجاکه کسی رابه کسی کاری نیست..........ما سینه زنان به گرد دامان حسین
یارب مگذار غم هستی گیرد..........جادر دل ما جز غم عظما ی حسین
ای شیعه به خود بناز زیرا که علیست..........زیرا که علیست میر ومولای حسین
دانی که چرا چوب شود خاکستر..........حرمت شکنی کرده به دندان حسین
ترسم که شفاعت کند ازقاتل خویش...........از بس که کرم دارد و آقاست حسین
عباس،،که است؟ شاه دنیای ادب..........ذکر لب اوست دایم ارباب حسین
آن کس که شکافت سدی از خیل عدو..........کی داده دودست وچشم درراه حسین؟
در کل جهان خدا به کی مینازد...........گو بادل وجان،،یا علمدار حسین
یارب نرود به جز ره دوست حقیر..........ما،راه،گزیده ایم..عشق است حسین
دیوانه ی حسین
آنجاکه کسی رابه کسی کاری نیست..........ما سینه زنان به گرد دامان حسین
یارب مگذار غم هستی گیرد..........جادر دل ما جز غم عظما ی حسین
ای شیعه به خود بناز زیرا که علیست..........زیرا که علیست میر ومولای حسین
دانی که چرا چوب شود خاکستر..........حرمت شکنی کرده به دندان حسین
ترسم که شفاعت کند ازقاتل خویش...........از بس که کرم دارد و آقاست حسین
عباس،،که است؟ شاه دنیای ادب..........ذکر لب اوست دایم ارباب حسین
آن کس که شکافت سدی از خیل عدو..........کی داده دودست وچشم درراه حسین؟
در کل جهان خدا به کی مینازد...........گو بادل وجان،،یا علمدار حسین
یارب نرود به جز ره دوست حقیر..........ما،راه،گزیده ایم..عشق است حسین
بزرگترین حسرت های آدم های در حال مرگ
آدمهای در حال مرگ رو جمع کرده و پنج حسرت
رو که بین بیشتر آدمها مشترک بوده منتشرکرده:
اولین حسرت:
کاش جراتاش رو داشتم اون جوری زندگی میکردم که میخواستم٬ نه اون جوری که دیگران
ازم توقع داشتن.
حسرت دوم:
کاش این قدر سخت کار نمیکردم.
حسرت سوم:
کاش شجاعتاش رو داشتم که احساساتام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم:
کاش رابطههام رو با دوستام حفظ میکردم.
حسرت پنجم:
کاش شادتر میبودم.
رو که بین بیشتر آدمها مشترک بوده منتشرکرده:
اولین حسرت:
کاش جراتاش رو داشتم اون جوری زندگی میکردم که میخواستم٬ نه اون جوری که دیگران
ازم توقع داشتن.
حسرت دوم:
کاش این قدر سخت کار نمیکردم.
حسرت سوم:
کاش شجاعتاش رو داشتم که احساساتام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم:
کاش رابطههام رو با دوستام حفظ میکردم.
حسرت پنجم:
کاش شادتر میبودم.