دکتر شریعتی
اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،
من بی گمان،دوباره دیدن تو را آرزو میکردم
و تو نیز هرگز ندیدن مرا.
اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،
من بی گمان،دوباره دیدن تو را آرزو میکردم
و تو نیز هرگز ندیدن مرا.
دوست داشتن كسي كه لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است...
"زماني مصاحبه گري از معلم صداقت و صميميت دکتر علي شريعتي پرسيد :
به نظر شما چه لباسي را به زن امروز بپوشانيم ؟
دکتر علي شريعتي در جواب گفتند : نميخواهد لباسي بدوزيد و بر تن زن امروز
نمائيد .
فکر زن را اصلاح کنيد او خود تصميم ميگيرد که چه لباسي برازنده اوست"
خوش به حال مسافركش هاي ميدان آزادي هر روز آزادانه فرياد ميزنند :
آزادي، آزادي...
يه مرداب براي بدست آوردن يه نيلوفر سالها ميخوابه تا آرامش
نيلوفر به هم نخوره
پس اگرکسي رو دوست داري براي داشتنش حتي شده سالها صبر کن
گاه گاهي به يادت غزلي مي خوانم تا نگويي که دلم غافل از آن عهد و
وفاست خوب رويان همه گر بادل من خوب شوند خوبِ من، با همه خوبان,
حساب توجداست .
مادرم ميگفت عاشقي يک شب است و پشيماني هزار شب؛
هزار شب است پشيمانم که چرا يک شب عاشقي نکرده ام
با شيطان هم داستان شدم, تا در برابر هيچ آدمي, سر تسليم فرود نياورم
خدايا هر که را عقل دادي ، چه ندادي؟ و هر که را عقل ندادي ، چه دادي؟؟؟
هر کس بد ما به خلق گويد ما چهره به دل نمي خراشيم ما خوبي
او به خلق گوييـم تا هر دو دروغ گفته باشيـم
خداوندا من با تمام کوچکی ام, يک چيز از تو بيشتر دارم
و آن هم خدايي است که من دارم و تو نداري
انسان به اندازه اي که به مرحله انسان بودن نزديک مي شود ،
احساس تنهايي بيشتري مي کند
زنده بودن را به بيداري بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت
مي خواستم زندگي کنم ، راهم را بستند
ستايش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گريستم ، گفتند بهانه است
خنديدم ، گفتند ديوانه است
دنيا را نگه داريد ، مي خواهم پياده شوم
تهمت و دروغ"را دشمن سفارش ميدهد و منافق ميسازد
و عوام فريب پخش ميکند و عامي آن را ميپذيرد
خدايا چگونه زندگي کردن را به من بياموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت
انسان مجبور نيست حقايق را بگويد ولي مجبور است
چيزي را که مي گويد حقيقت داشته باشد
در عجبم از مردمي که خود زير شلاق ظلم و ستم زندگي مي کنند
و بر حسيني مي گريند که آزادانه زيست و آزادانه مرد.
خدایا
از عشق امروز من
چیزی برای فردا بگذار
نگاهی،
یادی،
تصویری،
خاطره ای......!
برای آن هنگام که فراموش خواهیم کرد
که...
روزگاری چقدر "عاشق" بودیم!
دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر
نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق
بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است و دوست داشتن
از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با
آن اوج مییابد…”
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی
قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف
محبت است.
· من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را
دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..
سرمایه های هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
اجداد او همه از عالمان دين بوده اند…. پدر پدر بزرگ علي، ملاقربانعلي، معروف به آخوند حكيم،
مردي فيلسوف و فقيه بود كه در مدارس قديم بخارا و مشهد و سبزوار تحصيل كرده و از شاگردان برگزيده
حكيم اسرار (حاج ملاهادي سبزواري) محسوب مي شد. پدرش استاد محمد تقي شريعتي (
موسس كانون حقايق اسلامي كه هدف آن «تجديد حيات اسلام و مسلمين» بود) و
مادرش زهرا اميني زني روستايي متواضع و حساس بود.
خداوندا
اگر روزی بشر گردی
ز حالم باخبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت
از این بودن از این بدعت
خداوندا
نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا
چه دشوار است
چه زجری می کشد آن کس که انسان است
و از احساس سر شار است