پروين اعتصامي، مشهورترين شاعر زن ايران است كه در 25 اسفند 1285 در تبريز به دنيا آمد. پروين در كودكي همراه با پدرش اعتصام الملك به تهران آمد و در اين شهر ساكن شد . خانهپدر پروين به سبب شخصيت ادبي و علمي اعتصام الملك محل آمد و شد و محفل دوستانه‌ي اشخاصي همچون حاج سيد نصرالله تقوي، علي اكبر دهخداو بهار بود وا عتصام الملك با تسلط بر زبانهاي عربي و فرانسه‌، به كتب و مجلاتي كه در آن زمان از قاهره و دمشق و بغداد و قفقاز و اروپا به ايران مي‌رسيد، دسترسي داشت. پروين زير نظر پدر و در محيطي علمي و ادبي تربيت شد و به بلوغ فكري و فرهنگي دست يافت و با افكار و شخصيت نخبگان ادب عصر خود آشنا شد. وي مقدمات فارسي و عربي را نزد پدر آموخت و در "مدرسه‌ي اناثيه آمريكايي" تهران به تحصيل پرداخت، سپس در سال 1303 شمسي، در هجده سالگي از آن مدرسه فارغ التحصيل شد و مدتي نيز در همان جا تدريس كرد؛ ده سال پس از اين تاريخ، يعني در تير سال 1313 پروين 28 ساله، ازدواج كرد. شوهرش كه پسر عموي پدر او و افسر شهرباني بود، وي را چهار ماه پس از عقد ازدواج به كرمانشاه كه محل خدمت وي بود برد، اما پروين پس از دو ماه و نيم اقامت در خانه‌ي همسر به منزل پدر بازگشت و در مرداد 1314 به دليل اعتياد و فساد شوهرش، رسماً از او جدا شد.
ديوان پروين نخستين بار در سال 1314 شمسي به چاپ رسيد؛ در آن زمان وي شاعري معروف و شناخته شده بود و بيست سال از شروع شاعري‌اش مي‌گذشت؛ اهل فضل و ادب نيز با اشعار او در دوره‌ي دوم مجله‌ي بهار كه به همت پدر وي انتشار مي‌يافت، آشنا بودند. درهفتم بهمن همان سال، وزارت معارف در بيست و سومين جلسه‌ي شوراي عالي معارف به پيشنهاد اداره‌ي انطباعات آن وزارت خانه، اعطاي نشان درجه‌ي سوم علمي را به پروين تصويب كرد و در 1315 شمسي آن را براي پروين فرستاد و در مرداد همان سال اعتصامي با سمت كتابدار دانشسراي عالي به استخدام وزارت معارف در آمد.

ويژگهاي پروين
با آنكه پروين معاصر ما بوده، آگاهي ما از خصوصيات فردي و شخصيت و حوادث زندگاني او در حد شگفت‌آوري اندك و محدود است .
از منابع معتبر نزديك به تاريخ وفات پروين مي‌توان دفتر كوچكي به نام مجموعه مقالات و قطعات اشعار، كه به مناسبت درگذشت و اولين سال وفات پروين اعتصامي نوشته و سروده است و نخستين بار در تير 1323 درتهران به چاپ رسيده، ياد كرد. از مجموع گزارش‌هاي كساني كه پروين را از نزديك ديده و يا با او سابقه‌ي دوستي و آشنايي داشته‌اند، چنين معلوم مي‌شود كه وي زني با وقار و متين وكم سخن و صاحب عزت نفس و مناعت طبع بوده و صداقت و صراحت و تواضع و پاكي طينت و عقيده و خوش رفتاري و پاكدامني را همراه گوشه‌گيري و بي‌علاقگي به حضور در محافل و مجامع در وجود خويش جمع داشته است. ديوان اشعار وي نيز از حوادث و وقايع شخصي و اجتماعي تقريباً خالي است و در آن غير از قطعه‌اي كه در «تعزيت پدر» و شعري كه براي سنگ مزار خود سروده و نيز شعر «نهال آرزو» كه براي جشن فارغ التحصيلي كلاس خود در خرداد 1303 گفته است و يكي دو شعر ديگر، شعر ديگري كه صراحتاً به شناخت شخص شاعر كمكي كند، وجود ندارد.
آنچه از مضامين و معاني اشعار پروين مي‌توان درباره‌ي خلقيات و روحيات او استنباط كرد، دلبستگي عميق وي نسبت به پدر و استعداد وافر و شوق فراوان او به آموختن علم و دانش است و ديگر پاكي و پاكدامني و روحيه ظلم ستيزي و مخالفت با ستم و ستمگران و حمايت و ابراز همدلي و همدردي با محرومان و ستمديدگان. پس از درگذشت پروين نيز مراسم رسمي دولتي به مناسبت وفات در بزرگداشت وي برپا نشد و فقط دوستان و علاقه‌مندان پروين به مناسبت نخستين سالگرد درگذشت او در فروردين 1321 مجلس يادبودي براي وي برپا كردند، و با سرودن اشعاري نسبت به سكوت و بي‌مهري دوران استبداد در حق پروين واكنش نشان دادند. از جمله اشعاري كه در نخستين سالگرد درگذشت پروين سروده شد، شعري بود به زبان عربي از عالم و شاعر نجفي ايراني تبار، سيد محمد جمال هاشمي، كه آن را در مجله‌ي "الثقافه" مصر منتشر كرد. اين شعر در "شعراءالغري" و نيز در "مجموعه مقالات" همراه با ترجمه آمده و حاكي از شهرت پروين در همان زمان حياتش در خارج از مرزهاي ايران است.

شعر پروين
آنچه شعر پروين را ممتاز ساخته، مضامين و معاني مندرج در اشعار اوست . ديوان پروين آكنده از حقايق الهي و معنوي و مفاهيم عالي انساني و پند و اندرز و توصيه به خردمندي و نكوهش كبر و غرور و نخوت و ظلم، و نفرين از فقر و تبعيض و اختلاف طبقاتي و همدردي با مظلومان و بينوايان و رنج ديدگان و رنجبران است. رنگ ملايمي كه از تابش نور عرفان و فلسفه به مفاهيم مورد نظر شاعر افتاده، چندان تند نيست كه چشم عامه‌ي خوانندگان را بيازارد. اما در عوض به شعر او جلا بخشيده است. روح عاطفي و مناظرات تجلي يافته، با روحي عرفاني و اخلاقي كه در قصايد منعكس شده، تركيب دلپذيري به وجود آورده است.
تعداد اشعاري كه پروين در آنها سخت‌ترين انتقاد‌ها را بر شاهان وارد مي‌كند و از ظلم و ستم اغنيا و قدرتمندان و درد و رنج محرومان ياد مي‌كند، به اندازه‌اي زياد است كه مايه‌ي حيرت مي‌شود. پروين در شعر "صاعقه‌ي ما ستم اغنياست" به تقبيح ظلم مي‌پردازد، و در شعر "اي رنجبر" زحمتكشان را به انقلاب در برابر ظالمان فرا مي‌خواند، در شعر "تيره بخت" فقر را به تصوير مي‌كشد و در شعر "شكايت پيرزن" مشروعيت سياسي دولت وقت را مورد شك و ترديد قرار مي‌دهد. رنگ سياسي شعر پروين به اندازه‌اي محسوس است كه بعضي از منتقدان، شعر او را شعر "سياست و اخلاق" ناميده و گفته‌اند كه "سلاست كلام شاعرانه و صلابت پيام سياسي و مهابت خلل ناپذير اخلاق" در شعر او جمع شده است. شجاعت و آزاد منشي پروين وقتي قابل درك است كه به ياد آوريم اين اشعار در چه محيطي سروده شده و حكومت ارعاب و خفقان و فشار و استبداد رضاخان با شاعران آزادي خواه چه رفتاري داشته است.
نمونه اي از اشعار پروين :

از زبان پروين براي سنگ مزارش:

اينكه خاك سيهش بالين است اختر چرخ ادب پروين است
گرچه جز تلخي از ايام نديد هرچه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و ياسين است
دوستان به كه ز وي ياد كنيد دل بي دوست دلي غمگين است
خاك در ديده بسي جان فرساست سنگ برسينه، بسي سنگين است
بينيد اين بستر و عبرت گيرد هركه را چشم حقيقت بين است
هر كه باشي و ز هرجا برسي آخرين منزل هستي اين است
آدمي هرچه توانگر باشد چو بدين نقطه رسد مسكين است
اندر آنجا كه قضا حمله كند چاره تسليم و ادب تمكين است
زادن و كشتن و پنهان كردن دهر را رسم و ره ديرين است
خرم آن كس كه در اين محنت گاه خاطري را سبب تسكين است.