کشتی سانچی
دردمن دردجوان وطن است
هرکه زاری نکنداهرمن است
دردمن دردبه دورماندن توست
دردمن اشک همان پیرزن است
دردمن درددرآب سوختن توست
دردمن دردسکوتی حزن است
آه
دردمن دردصدایی حزن است
دردسانچی همگی ازمِهَن است
میهنم گشته آبادازجان شما
هرکه کوتاهی کندهمچومن است
ازلباسی که توبرتن کردی
آن لباسی که برایت کفن است
عارفم ازغمتان گریه کنم
هرکه گریان نشوداهرمن است
عارف همدانی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.