عاشقم هیچوقت نبودی
در قلبتو مثه همیشه بسته بودی
اومدم ببینمت ولی از من خسته بودی
این شعرو واسه تو گفتم اما انگار
دور اسمم خط قرمز کشیده بودی
خیلی راحت رفتی از من دل بردی
توی هرچی که بد بود کم نبودی
تازگی ها اینو از همه شنیدم
که گفتی عاشقم هیچوقت نبودی
منم میرم ازینجا تا که آروم شم
میخوام کادویی که دادیو بپوشم
میخوام یه گل بزارم روی نیمکت
یه فنجون قهوه تنهایی بنوشم
تو که رفتی خیلی ساده از کنارم
دارم خاطراتتو یادم میارم
دارم میپوسم اینجا تا بیایی
دارم یخ میزنم آخه کجایی؟؟؟
چجوری میتونم طاقت بیارم؟
جدا شی و بری من کم نیارم
چطوری میتونی راحت جدا شی
بری و به بی وفایی مبتلا شی
ای کاش میشد که قلبم از تو رد شه
میترسم توی بی کسی هدر شه
ای کاش توهم بشه دلواپسم شی
مثه من هیچ روزی غریب نباشی
امضاء:شهریار
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴ ساعت توسط شهریار
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.