خدا و حضرت موسی
روزی خداوند به حضرت موسی میفرماید: (( ای موسی , برو و یک ادم
گناهکار را به اینجا بیاور.)) موسی (ع) برای انجام امر خدا از خانه خارج
میشود . شب هنگام , تنها به خانه باز میگردد . خداوند میفرماید:
(( موسی پس چرا تنها برگشته ای؟ ))
حضرت موسی میفرماید: ((بار الهی.به هرفردی که رسیدم , نتوانستم او را
گناهکار بدانم . چون با خود گفتم که شاید او توبه کرده باشد. ))
خداوند میفرماید: (( اگر غیر از این کار دیگری انجام میدادی , تو را از رسالت
خارج میکردم. ))
گناهکار را به اینجا بیاور.)) موسی (ع) برای انجام امر خدا از خانه خارج
میشود . شب هنگام , تنها به خانه باز میگردد . خداوند میفرماید:
(( موسی پس چرا تنها برگشته ای؟ ))
حضرت موسی میفرماید: ((بار الهی.به هرفردی که رسیدم , نتوانستم او را
گناهکار بدانم . چون با خود گفتم که شاید او توبه کرده باشد. ))
خداوند میفرماید: (( اگر غیر از این کار دیگری انجام میدادی , تو را از رسالت
خارج میکردم. ))
این مطلب از وب یکی از دوستامه آدرسشو میزارم حتما بهش ی سری بزنین.
+ نوشته شده در سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۱ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.