گزیده ای از غزلیات عبید زاکانی
ای خط و خال خوشت مایهٔ سودای ما
ای نفسی وصل تو اصل تمنای ما
چونکه قدم مینهد شوق تو در ملک جان
صبر برون میجهد از دل شیدای ما
چتر همایون عشق سایه چو بر ما فکند
راه خرابات پرس گر طلبی جای ما
از رخ زیبای تو قبلهگه عام را
کعبهٔ دیگر نباد دلبر ترسای ما
مردم لولی وشیم ما که وسجده کدام
رای هزیمت گرفت عقل سبک رای ما
صوفی افسرده را زحمت ما گو مده
رو تو و محراب زهد ما و چلیپای ما
رطل گرانرا ز دست تا ننهی ای عبید
زانکه روان میبرد عمر سبک پای ما
+ نوشته شده در شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ساعت توسط محسن دهباشی
|