گزیده ای از اشعار شهریار
چه شد که بار دگر یاد آشنا چه شد که شیوه بیگانگی رها کردین
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود چه شد که به سر مهر آمدی وفا کردی
منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد دارد کس نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
گرچه کار جهان بر مراد ما نشود بیا که کار جهان برمراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن چو آمدی همه آن درد دوا کردی
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۰ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.