گزیده ای از اشعار شهریار
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من میدانم که تو از دوری خورشید چها میبینی
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن که تو ام آینه ی غبار آگینی
باغبان خار ندامت به جگر میشکند برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
شهریارا گر آئین محبت باشد جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۰ ساعت توسط محسن دهباشی
|