آن مرد می رود
- آن مرد می رود ...
: خُب دیگر چه ؟!
- می رود ...
سبقت گرفته از خود و از هرچه می رود
: اول چه كار كرد ؟
- از این شهر پوچ رفت
: این ابتدای قصّه ! در آخر چه ؟!
- می رود
: فرضاً كه باز بود در بسته ی قفس
تكلیف این پرنده ی بی پر چه؟ می رود ؟!
او قول داده بود بماند كه زندگی ...
- آن مرد مُرده است ببین ! گرچه می رود
زن بیت بیت توی غزل ایستاده است
مردی ورق زنان ته دفترچه می رود !
+ نوشته شده در جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.