رفت
فقط رفت...
بدون کلامی که بوی اشک دهد
فقط رفت...
بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد
فقط رفت و من فهمیدم که توی دلش گفت:
راحت شدم
+ نوشته شده در شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.