حافظ
سالها دل طلب جام جم از ما مىكرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا مىكرد
گوهرى كز صدف كون و مكان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا مىكرد
مشكل خویش بر پیر مغان بردم دوش
كاو به تأیید نظر حلّ معمّا مىكرد
دیدمش خرم و خوشدل قدح باده به دست
وندران آینه صدگونه تماشا مىكرد
گفتم این جام جهان بین به تو كى داد حكیم
گفت آن روز كه این گنبد مینا مىكرد
گفت آن یار كزو گشت سَرِ دار بلند
جرمش این بود كه اسرار هویدا مىكرد
فیض روحالقدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بكنند آنچه مسیحا مىكرد
گفتمش زلف چو زنجیر بتان از پى چیست
گفت حافظ گلهاى از دل شیدا مىكرد
+ نوشته شده در جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.