ترانه دیار غربت (کیان)
ساعتای سال خورده زندگی همه هستن با قلبای سنگی
شهر پر شده از آدمای عجیب مجنونِ لیلی شده با حالی غریب
آدمای بی روح و سرد و سنگی گل یخ براشون شده نماد قشنگی
حرفای سر سپرده رفتن از یاد چی بگم از باد، ای داد و بی داد
به این جا میگن دیار غربت از یاد همه رفته مهر و محبت
+ نوشته شده در جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲ ساعت توسط کیان
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.