گلناز میرزائی(رویای لحظه ی دار)
رویای لحظه ی دار
گرچه چشمانی کور دارم
ولی
دنیارا همچو باد می بینم
زندگی را داغ
خدارا درخواب می بینم
مشکلات را رام
آری من درافکارم آزادانه مشغول پروازم
* * *
چشمانی باز دارم
آری،این منم
اما این بار
خالی از سوال
سرشار از رویای لحظه ی دار
خالی از درد
بدون فکر به تقدیر تلخ
خالی از رنج دغدغه های هزل
درمقابل دشتی از گل ناز
خدارا می بینم باذهن باز
همراه اوست زندگی
درجریان است باز
تمام لحظه های طرد شده
برگ شدند در مسیر باد پاهایم سست شدند
چشم هایم کور شدند
رویاهایم فراموش شدند در لحظه ی دار
مرگ مرا پس گرفت از نبرد روزگار
من امانتی بودم در نزد باد
که مرا پس گرفت
آن چوبه ی دار
گلناز-خرداد 1389
http://rahaiegoli.blogfa.com
+ نوشته شده در پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ ساعت توسط گلناز ميرزائي
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.