ترانه خاطره (کیان)
خاطره رو
جای تو در آغوش گرفتم امشب کنار قاب عکست آروم گرفتم
ثانیه ها رو می کشم و نمی شمارم جای خنده روی لبام غما رو میزارم
کنارت نشستم و دل به تنهایی بستم از این رویایِ بی وفقه خستم
روزا مثه سراب میان و میدن غذاب فصل ها میان و پاییز میشه ثواب
گل پونه نگیر بهونه خودش میدونه شدم دیونه اشکام می ریزه دونه دونه
شدم ماهی دور از دریایِ بیگران دارم یه تصویر مبهم از دریای ِ بیگران
خاطره یه حرف ساده و عاشقونه ست حرف ساده ی دل عاشقان خاطره ست
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت توسط کیان
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.