عشق......
وعشق..........
اکسیری که جان آدمی می گیرد
به هوای آنکه در سکوت پرواز
نفسی تازه به انسان بخشد
شاعری که نفس های تورا می گیرد
تاکه در جان، خستگی ها شکند
قاصدی که خبری خوش دارد
که به همراه خودش غم دارد
آشنایی که رهایی بخش است
ارزو های بلندی سازد که ز او بستاند
آسمانی است برای عاشق
که فقط در شب تاری آید
کهکشانی است در این قرن بزرگ
که تو را غرق خودش می خواهد
عاشقی سخت پسند است که او
کم کسی، خانه ی خود راه دهد
آزمونی چه بس مشکل و سخت
مدّعیون ز بن و ریشه کند
و در این بین عشق فقط، تمنای خداست
به دلت گو کسی را به غلط نشمارد
www.kadoo139.blogfa.com
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱ ساعت توسط بتول چوپانی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.