رفتن ، همیشه رفتن نیست.
رفتن ، همیشه رفتن نیست.
گاهی نشسته ای روی مبل .
لیوان چای را گرفته ای دستت
وحتی شاید درجواب حرف های کسی سر تکان می دهی.
شاید سر کلاس باشی
یا حتی ...
شاید پشت پنجره بهار باشد
شاید پایت روی برف های ترد زمستان باشد.
مهم نیست .
وقت رفتن که برسد ،
خودت می فهمی.
نه بال لازم است نه بلیط هواپیما و اتوبوس.
از سرزمین های یخ زده خودت می روی
به دوردست های نا شناس خودت.
هنوز نشسته ای سر کلاس ،
هنوز چایی می نوشی،
فقط تو دیگر نیستی
کسی نخواهد فهمید ولی ،
تو از خودت کوچ کرده ای...
همیــــــــــــــن !!!
گاهی نشسته ای روی مبل .
لیوان چای را گرفته ای دستت
وحتی شاید درجواب حرف های کسی سر تکان می دهی.
شاید سر کلاس باشی
یا حتی ...
شاید پشت پنجره بهار باشد
شاید پایت روی برف های ترد زمستان باشد.
مهم نیست .
وقت رفتن که برسد ،
خودت می فهمی.
نه بال لازم است نه بلیط هواپیما و اتوبوس.
از سرزمین های یخ زده خودت می روی
به دوردست های نا شناس خودت.
هنوز نشسته ای سر کلاس ،
هنوز چایی می نوشی،
فقط تو دیگر نیستی
کسی نخواهد فهمید ولی ،
تو از خودت کوچ کرده ای...
همیــــــــــــــن !!!
+ نوشته شده در شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۱ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.