حمزه زارعی
شروع ...
خداحافظ برو اي عطر بارون
سلام اي خیسیه چشماي گریون
سلام اي ناله هاي قلب تنهام
خداحافظ تموم شدن نفسهام
دیگه حسی نمونده غیر نفرت
امیدم جاشو می سپاره به حسرت
شروع گریه هاي هر شب من
مصادف شد با حس بی تو موندن
چقدر سخته از این خونه جدا شم
یا اینکه باز به عشقی مبتلا شم
چقدر تنهایی با من همصدا شد
که دستام از توو دست تو جدا شد
دیگه عشقی نمونده توو دلامون
خداحافظ حروم شد لحظه هامون
دیگه حسی نمونده غیر نفرت
امیدم جاشو می سپاره به حسرت
شروع گریه هاي هر شب من
مصادف شد با حس بی تو موندن
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۱ ساعت توسط محسن دهباشی
|
سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.