من با توام
 من با تو ام ای رفیق ! با تو
همراه تو پیش می نهم گام 
در شادی تو شریک هستم 
بر جام می تو می زنم جام 
من با تو ام ای رفیق ! با تو 
 
دیری ست که با تو عهد بستم 
 
همگام تو ام ، بکش به راهم 
 
همپای تو ام ، بگیر دستم 
پیوند گذشته های پر رنج 
اینسان به توام نموده نزدیک 
 
هم بند تو بوده ام زمانی
 
در یک قفس سیاه و تاریک 
رنجی که تو برده ای ز غولان 
 
بر چهر من است نقش بسته 
 
زخمی که تو خورده ای ز دیوان 
 
بنگر که به قلب من نشسته 
 
تو یک نفری ... نه ! بیشماری
هر سو که نظر کنم ، تو هستی 
یک جمع به هم گرفته پیوند 
 
یک جبههٔ سخت بی شکستی
زردی ؟ نه ! سفید ؟ نه ! سیه ، نه 
بالاتری از نژاد و از رنگ 
تو هر کسی و ز هر کجایی
من با تو ، تو با منی هماهنگ 
       + نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱ ساعت  توسط محسن دهباشی
        | 
       
   
 سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.
	  سلام از بازدیدتون متشکرم.امیدوارم خوشتون بیاد و بازم ازم سر بزنید.راستی نظراتتون خوشحالم میکنه.امیدوارم این وب بتونه شما را با شعر و ادب فارسی بیشتر آشنا کنه.با کپی کردن مطالب هم مشکلی ندارم راحت باشید فقط خواهش میکنم یکبار بخونید بعد کپی کنید.